سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 87 اردیبهشت 27 , ساعت 2:24 عصر

بسه

کسی که نمیدونه کی غم داره کی نداره

چرا بنویسه

امید من به نجاتم در حد یک دایره ی تو خالی هست 0

ذهن من مخالفه آرامشه

میخواد بدنم واسه ورود به جهنم آماده شه

وقتی آجرای وجودم همه مواد اولیش از معدن غم اومده بیرون

منم میگم دیگه نمینویسم

چون فقط از بین میره نیروم

تا کی

حسرت عمری که رفت

تا کی

این زندگیه بی هدف

حسم غریبه

مثلم نداره

بودن فریبه

حسم نداره

کسی منو نمیخواد پس خدایی نمیاد که منو از بالا سر ببره بالا تر


پنج شنبه 87 اردیبهشت 12 , ساعت 3:3 عصر

بازنده میشه بچه ی طلاق

عذاب زندگیم

هَس از آدمای کثیف روزگار

اومید به داشتن زندگی

اِراده ی قوی و موندگار

حالا دلیل انفجار

اینکه من چرا اینجام

از وقتی شروع شد

که خواستم به دنیا بیام

خاطرات بد و تلخ و طولانیه همیشگی

ارطباتم کم و سخت با مردم

این کار همیشگیم

دوری از پدر مادری که هر کدومشون یه جان

باید حق زندگیمو از کدومشون بخوام

قدم گذاشتن ازبچگی به تنهایی آسون نیس

چشمای من هیچ وقت منتظر بارون نیس

من تمام زمان زندگیمو باختم

نمیدونم عقدمو چجوری بکنم بیان

روح سردم ، حتی اجتماع میگه بازنده میشه بچه ی طلاق

رویا های خوبمم حتی میدن بوی عذاب

طعم تلخ طلاق

انفجار خاطرات

واسه عبور از پل غرور وجودم جنگیدم با زمان

تا الان فهمیدم که من کجام

پس به احترامش دیگه در نمیاد صدام

 

 


دوشنبه 87 اردیبهشت 9 , ساعت 10:17 عصر

صدا انفجار من توی طپش قلبم

یه تلنگر که میگه مردم سردن

ردپای وحشت

رو خاک بدنه من

صدام در نمیاد.

از سر شب نوشتم

امشب اشتباه کردم

که گفتم از دلم

که مرد دردم

سکوت و خفا دیگه واسم وفایی نداره

تا بخواد ادایی دراره

نمیخوام بمونم و ببینم این غبار گردو

که اومدو مردم گم کردن در کل همه راهای دردو

اگه رهایی در رو

بزار بارونی بباره آخه تاریکی بیداره

واسه نجات من آخه تاریکی تا کی

برام سکوت شب داره معنیه غم

زندانای قلبم دارن دریچه کم

ساده داری میخوری فریب غم رو

حواستو جمع کن پاتو کج جا نزاری

راه بازگشتی نیس واسه باز گشت به پیش

سیاهیه چشم من پر از ترس و وحشت

افکار ذهن من همه نماد ترسن

همه دشمنن با هم کجاست برادری

کجا رفته پس شعار همه برابری

ضربات کلمات من داره تو سرت میخوره

بعد این همه درد دیگه صدام میبره

 


شنبه 87 اردیبهشت 7 , ساعت 4:46 عصر

 

پرواز

(تف به فردایی که ازش ترس دارم)

(تف به بهاری که وقتی برسه این قلب نفرتی از چند طرف نابوده)

طنابو دور گردنم بنداز دیگه !

نگام بکن فقط یه بار !

بودن داره تموم میشه

چه لحظه های که نبود جاش خالی توی زندگیم

آخه دردام نزاشت رگام به جز نفرت چیزی به قلبم برسونه حتی خون

ببخشید خدا قلبم خونه ی تو بود یه جا بهتر برات پیدا میکنم

خیلی وقته اینجا پرسه میزنم

جای رد پاتو

نیستی

بوسه میزنم

تسلیت

میگم به خودم

آخه اون دوستم نداره

واسه اون پا نمیزارم رو غرورم

جای اون به زیر پا نیست

کسل شده وجودم

تو باید فقط بمیری

(منظورم اینه روحتم بمیره)

تا آزاد بشی از این اسیری

FOR YOU VILIAM


چهارشنبه 87 اردیبهشت 4 , ساعت 2:16 عصر

 

نقطه سر خط دیگه فکر زندگی رو نکن

.                                            

.                                            

دیگه دیر دیگه

فرشته ی مرگم شبیه دیوه دیگه

 

 

نمیخواد حرفی بزنی

من از نزدیک

شاهد هر چی که برام پیش اومد بودم

 

 

تا گور رفتم

 

تو تنهایی

 

با دیوارا هم صحبتم

 

تا الان هزار بار گفتم مثل کتابا نیستش

این زندگی که به من هدیه دادی خدا زیاده ریسکش

 

این دنیا واسه شما

عشقای الکی پیش کش

 

صد بار گفتم تو تنهایی میسوزم

با زجر کفن میدوزم

 

ریسک


   1   2      >