سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 87 اردیبهشت 9 , ساعت 10:17 عصر

صدا انفجار من توی طپش قلبم

یه تلنگر که میگه مردم سردن

ردپای وحشت

رو خاک بدنه من

صدام در نمیاد.

از سر شب نوشتم

امشب اشتباه کردم

که گفتم از دلم

که مرد دردم

سکوت و خفا دیگه واسم وفایی نداره

تا بخواد ادایی دراره

نمیخوام بمونم و ببینم این غبار گردو

که اومدو مردم گم کردن در کل همه راهای دردو

اگه رهایی در رو

بزار بارونی بباره آخه تاریکی بیداره

واسه نجات من آخه تاریکی تا کی

برام سکوت شب داره معنیه غم

زندانای قلبم دارن دریچه کم

ساده داری میخوری فریب غم رو

حواستو جمع کن پاتو کج جا نزاری

راه بازگشتی نیس واسه باز گشت به پیش

سیاهیه چشم من پر از ترس و وحشت

افکار ذهن من همه نماد ترسن

همه دشمنن با هم کجاست برادری

کجا رفته پس شعار همه برابری

ضربات کلمات من داره تو سرت میخوره

بعد این همه درد دیگه صدام میبره

 


شنبه 86 اسفند 18 , ساعت 2:2 عصر

نفس بکش
محکوم به نفس کشیدنی

همون چیزی که خدا گفته بهش دل نبند
بهش دل ببند

چون اگه این کار رو نکنی محکوم به زجر کشیدنی

اگه تلاش نکنی برای پولدار شدن

در عوض باید تلاش کنی برای پولدار شدن دیگران
کدوم ؟
انتخاب با توست ولی کسی هست قبل از انتخاب تو از اون با خبر باشه

چقدر مسخره !

وقتی هر چیز که ، کنار من وجود رو حس میکنه .

به پایان رسیدن ایمان داره .

همه چیز اینجا

نبودن رو باید تجربه کنه

من ، همه

چرا ؟

میخوان به من بگن

چیزی هست

بدون پایان

چرا ؟

دیگه دارم خودمو به خودم میبازم

دقت کن

قبل از باخت

اونقدر از این کلمه ترس داری..........!

ولی وقتی ببیازی دیگه باید قبول کنی
ترس تو وجودت تموم میشه

مطمئا هستم این تجربه اتفاق افتاده برات

پس ببین حتی کلمات هم پایان پذیر هستن برای لحظه ای یا مدتی
ترس

جسم من ترس داره !

مثل بچه ی کابوس زده !

واسه روشناییم صدها فانوس کمه!

 


جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 11:55 عصر

اسفند

هنوزم بارون می باره حس میکنم غم هست کنارم

خیلی دوست دارم این متن رو بخونید

شما انسان ها مثل یک قالب وبلاگ می مونید

مینویسم برای کسانی که از وبلاگ نویسی سر در میارن

ما انسان ها مثل یک قالب وبلاگ می مونیم

هر کی به صورتی تزئین میکنه قالبش رو

یکی خودش رو پشت قالبی شاد انقدر پنهان میکنه تا نبینه غم ها یا تلخی ها رو

یکی تو وبلاگش انقدر از کدهای جاوا استفاده میکنه تا سریعتر به هدفی که داره برسه

یکی تا میاد قالبی برای زندگی انتخاب کنه تا پشتش پنهان بشه غم خوردش میکنه

یکی پشت قالب غرور

یکی پول

یکی تجمل

که به نظر من هیج یک از سه بد نیست

5 اسفند تولد من هست

هنوز رنگ یا مدلی برای قالبم انتخاب نکردم

اگه همه از اول بدونیم ما هم موندنی نیستیم زیاد به قالب فکر نمیکنیم به محتویاتش فکر میکنیم

پس اگه میخوای بدونی تو کی هستی یک سر به قسمت تغییر وبلاگت بزن تا ببینی یک مشت . کدی

یا همون آدم مجازی

همه چیز به این صورت هست

 //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

5 اسفند تولد پسر غم

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////


یکشنبه 86 بهمن 7 , ساعت 3:50 عصر

عشق در من مرده

برده دل منو رنگ سیاهی شهرم

قهرن آدم مجازی های شهرم با من

 

بدونه هیچی


شده زندگی سخت برام

همیشه هست برام

گناهای کبیره

شده آزاد
کشیدن نفس حروم
زندگی من هوسه تموم
من زندانی
دور من قفسه تموم
گوش کن ندای آسمونیمو
من یه آدمم
با خودمم
اما تو رو باید مقایسه کنن با چی
قلبم پر شد از هوس
روحمو گرفت مرض

اسم منو کشتن از ترس

عادت شده ظلم برای رسیدن به هدف
منم نیستم خارج از این طرف

باید بزنم همرو کنار حتی اگه خدا باشه این راشه؟گیرم خدا پاشه تو چه حرفی داری با اون روح پاک و مقدس

هدفام همه از دم دیونه کنندس