سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 88 آبان 21 , ساعت 7:21 صبح

آیینه ی کثیف و سیاه میگه .

من سیاهم تو دیگه چرا .

میگم من همیشه دوست داشتم یه سیاه پوست بشم

نه یه سبزه ی ایزانی .

اونم میگه تو هنوز فرق سیاه با سیاهو نمیدونی؟

 

_

فروغی

بارون از ابرا سبک تر میپره

هر کسی سر به سوی خودش داره

مثل لاک پشت تو خودم قایم شدم

دیگه هیچ کس دلمو نمیبره

.

مثل درخت بی کسی                           تکیمو دادم به کسی .

شدم درختی تو کویر

 تنها و خشک.! 

 

 

 


سه شنبه 88 خرداد 5 , ساعت 2:58 عصر
 

دوست دارم مثل نسیم ::امیر منو درک کنی


نه که اوقاتمونو :با مقایسه سر کنیم


((خوش بحالت آقا یزدان(درست میگم؟)  خیلی روزات قشنگ میگذرن. انصافا از واسه من بهتره))


.................................................................


مثل درختی پره برگ : از بی ثمری


داریم خم میشم رو زمین : ما بی خبریم


خیلی تفاوته : بین برگ و میوه امیر   


نگید شاد بنویس : حداقل شما نگین


....................................................................


(فرهاد)


میبینم صورتمو تو آیینه


با لبی خسته میپرسم از خودم


این غریبه کیه از من چی میخواد


اون به من : یا من به اون خیره شدم


باورم نمیشه هر چی میبینم


چشامو یه لحظه رو هم میزارم


به خودم میگم که این صورتکه


میتونم از صورتم ورش دارم


جمعه 88 اردیبهشت 25 , ساعت 3:31 صبح

وسطچپ

مشکل اینه که چرا چشام بازه ! هر چیزی رو میبینه نا خواسته

مشکل اینه چرا من هدف ندارم باید زندانی تو دهن صدف بخوابم

مشکل اینه سنگ صبورم فقط وبلاگه... دردو دل واسه کسی مثل غرق شدن توی باطلاقش.... حس نفس تنگی بهم میده....

من برا نسیم مثل یه عکس جذاب .......... یا یه حیوون قابل رحم مثل سنجاب

مورد توجهم تو آنلایناش هر بار

که فقط ساعاتی از کارتت ((هنگام آنلاین بودن))  ....ذهنت........ درگیر حرف منه سر کار خانوم

تو رو صندلی جلو مانیتور خودتو محکوم میکنی به میخکوب شدن رو حرفای من

اون لحضه داری گوش میکنی آهنگ شاد یا غم

میگی گذشته ی بدمو به دست باد بدم

مثل تو با سیاست انتخاباتت به خواب برم

از کدوم افتخاراتی که توزندگی ندارم بهت جواب بدم

طلاق مامان

فساد بابا

درس ترک شده

و

و

و

و

و

نسیم لالایی میخوام بگم

لا لا لا لا گل غصه

لا لا لا لا گل غم ناک 

دلم عابر غم گین

چشام شیشه ی نم ناک

لا لا لالا گل شادی

تو میگذری مثل بادی

لا لا لا لا گل لاله

بخواب دنیا که غم داره .... اگه بیداری غم کش باش

لالا لالا گل سرد سیر

دلم از عشق واقعیه تو ترسید

غلط دیکته اگه داشتم ببخشید

املا یادم رفته !

 

 

 

 


سه شنبه 88 اردیبهشت 22 , ساعت 12:17 صبح

با اشکهام سفر میکنم با شکستام به پیش میرم

میگی همه چی ردیفه ولی چیزی در اصل .. اونی نبود که تو خواستی یا که دیدی ازش

فقط به خودت میگی همه چی درسته من خوشبختم

میگی من نسیمم مسیرمو درست رفتمو خوشبختم

خوب این یه تلقینه واسه تصویر روزای هفته

روزایی که گذشت .. یا حتی اونایی که رفته

خوب ببین نسیم .. قبول کن .باور کردنش سخته 

مثل دادن سم به تنه خودتته باور خوشبختی

 با باور واهی دور میشی تو  از مسیرتو سمت سرابی میری که نیست نصیبتو

حدیث تو برا من قبول چیزیه که تالا لمس نکردمش

خوشبختی زندانی نیست که بخوای تو قلبت نگه داری آزادش کن تا بفهمی به زور و زنجیر تو اونو داری

 

...................................................................__نسیم__!..............................................................

 


یکشنبه 87 آبان 12 , ساعت 2:21 عصر

شنبه روز بدی بود      روز بی حوصلگی      وقت خوبی که میشد غزلی تازه بگین

ظهر یکشنبه ی من جدول نیمه تموم     همه خونه هاش سیاه      روی خونه جغد شوم   

صفحه ی  کهنه ی یادداشت های من  گفت که فرا روز پایان منه........

غروب سه شنبه خاکستری بود     همه انگار نوک کوه رفته بودن     به خودم هی زدم از اینجا برو

ولی موش خورده شناسنامه ی من

 

عصر چهار شنبه ی من عصر خوشبختیه ما    فصل گندیدن من    فصل جون سختیه من

جمعه حرف تازه واسم نداشت هر چی بود هر چی بود قبل تر از این گفته بود

 

..................................................................................................................................

از صدا افتاده  تارو کمونچه مرده میبرن کوچه به کوچه

نیگاه کن مرده ها به مرده نمیرن

حتی

به شمع جون سپرده نمیرن

شکل فانوسین که اگه خاموشه

واسه نفت نیست هنوز یه عالم نفت توشه

 

 

 

ابرای پاییزو پس میزنم

    

من اینجام 

اینجا کجاست

یه جای مثل جهنم کنار بهشت

 

جهنمیم کنار تو که بهت میگن بهشت

کی دست یه جهنمیو میگیره

تو جهنم هیچ وقت مرگ نیست

پس پایانی برا عذاب نیست

پس اومید نیست

چون تو بهشتی

من جهنم