سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 86 بهمن 8 , ساعت 10:58 عصر

بزارید یه چیز بگم
تو قلب هر انسانی امکان نداره عشق بمیره
شاید کمرنگ بشه
ولی رنگ خودش رو از دست نمیده
چند شب پیش خواب کسی رو که دوست داشتم و ازش دور هستم رو دیدم
هفت ماهی هست که ازش خبر ندارم چون اون کرج _ من مشهد

بازم باید با شرمندگی از خودم بگم نتونستم بهش برسم

فقط میدونم انقدر عزیز هست که با دیدن خوابش بعد هفت ماه
دگرگون بشم
جالب اینجاست
امروز صبح دختری از کنارم رد شد که تو چشماش چشمای
عزیز خودم رو دیدم امشب حالم خیلی خراب ،خراب،خراب
این کسی که من عشق نامیدم«
حتی نتونستم باهاش صحبت کنم
به خودم اجازه ندادم

هر دفعه که می دیدمش
فقط تو دلم یه چی میخوندم

..چجوری بهت بفهمونم می خوامت ..

تا عبد خودم رو نمی بخشم
دوست دارم یکبار دیگه تکرار بشه
صحنه ای که تو چشام خیره شد و با نگاه گفت بهم
البته اینم بگم فکر نکنه کسی بخاطر این درو دیوار این زندان(به اسم وبلاگ ) رو از غم ساختم

از غم خوشم میاد با غم شاد میشم

 


 

کمی عشق


دوشنبه 86 بهمن 8 , ساعت 12:35 صبح

وقتی من حرفی رو ربط میدم به موضوع آدم مجازی یعنی ؟ برام اون شخص اهمیت نداره . فقط باید براش جواب بدم تا خالی شم از حرف حرفی که میزنم واسه تو آدم دوپا که نه من بلکه هرچی وبلاگ نویس که اطرافت هستن رو یه نردبون میبینی تا بری بالا طبقه های بعدی از وبلاگت رو بسازی .         بساز  ولی اینجوری تکامل پیدا نمی کنی چی دارم میگم مگه میفهمی ولش کن ادامه بده..........

 

با این کار شما ها فقط میتونید قلب ترک خورده ی من رو       بیشتر دچار ترک کنید
                                                                           قلب من فقط ترک میخوره خورد نمیشه                از بین نمیره
بشر چرا قبول نمیکنه که پسته   .!

 



یکشنبه 86 بهمن 7 , ساعت 3:50 عصر

عشق در من مرده

برده دل منو رنگ سیاهی شهرم

قهرن آدم مجازی های شهرم با من

 

بدونه هیچی


شده زندگی سخت برام

همیشه هست برام

گناهای کبیره

شده آزاد
کشیدن نفس حروم
زندگی من هوسه تموم
من زندانی
دور من قفسه تموم
گوش کن ندای آسمونیمو
من یه آدمم
با خودمم
اما تو رو باید مقایسه کنن با چی
قلبم پر شد از هوس
روحمو گرفت مرض

اسم منو کشتن از ترس

عادت شده ظلم برای رسیدن به هدف
منم نیستم خارج از این طرف

باید بزنم همرو کنار حتی اگه خدا باشه این راشه؟گیرم خدا پاشه تو چه حرفی داری با اون روح پاک و مقدس

هدفام همه از دم دیونه کنندس


جمعه 86 بهمن 5 , ساعت 3:52 عصر

من توی فردا مردم وابستگیه ترسناک

همه روزا داره منو میکنه سرد.،غمناک
تو خیابون های خالی پر از آدم مجازی مگه میشه تو این تنهای تو خودتو نبازی

چند روزی شده که زندگیم یکم هموار شده جوری که خودم باورم نمیشه چرا؟نمیدونم
برای همین چند وقتی نمی نویسم

______________________________________

عابر بی فردا
______________________________________


سه شنبه 86 بهمن 2 , ساعت 3:0 عصر

 

 

بی وفایی کن وفایت می کنند با وفا باشی خیانت می کنند مهربانی گرچه آیین خوشیست  مهربان باشی رهایت می کنند

اگه صدام میکنی غم . فقط واسه تسکین قلبم
خدا همه به من پشت پا زدن نکنه در خونتو اشتباه زدم
توی تاریکی تو خدا من زندانم پشت سایه ی خودم خدا . به خدا پنهانم

 


   1   2      >